جدول جو
جدول جو

معنی مرز گل - جستجوی لغت در جدول جو

مرز گل
جایی که درخت ممرز بسیار روید، ممرز زار، نام بخشی در جنوب غربی التپه ی بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرم گل
تصویر خرم گل
(دخترانه)
آنکه چون گل خرم و با طراوت است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پری گل
تصویر پری گل
(دخترانه)
زیبا چون گل و پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مه گل
تصویر مه گل
(دخترانه)
ماه گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مرغ دل
تصویر مرغ دل
جبان، ترسو، خائف، نازک دل
فرهنگ فارسی عمید
(زَ گُ)
گل زرد. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از گل سرخ به رنگ زرد. رز زرد:
به زرینه جام اندرون لعل گل
فروزنده چون لاله بر زرد گل.
عنصری.
زرد گلان شمع بر افروختند.
سرخ گلان یاقوت اندوختند.
منوچهری.
هر زردگلی به کف چراغی دارد
هر آهوکی چرا به راغی دارد.
منوچهری.
زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن
نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُ)
دهی از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته حاجی میرزا یا سیدها جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سُ گُ)
گل سرخ. سوری:
چو سرکفته شد غنچۀ سرخ گل
جهان جامه پوشیدهمرنگ مل.
عنصری.
هر باز بزیر چنگ ماغی دارد
هر سرخ گل از بید جناغی دارد.
منوچهری.
نور مه از خار کند سرخ گل
قرص خور از سنگ کند بهرمان.
خاقانی.
سمن ساقی و نرگس جام در دست
بنفشه در خمار و سرخ گل مست.
نظامی.
رخی چون سرخ گل بر سرو آزاد
دو نرگس مست و عالم رفته از یاد.
نظامی.
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم
ز تربتم بدمد سرخ گل بجای گیاه.
حافظ.
بلبل بیدل تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و سرخ گل بدر آید.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(زَ رِ گُ)
زردیی که در میان گل سوری میباشد و آن را خردۀ گل و بتازی زرّالورد خوانند. (آنندراج) :
سرخ رویی ز رواج گل بی غش داریم
چون زر گل اثر سکه ندارد زر ما.
تأثیر (از آنندراج).
نکردی از زر گل بی نیاز بلبل را
کدام مرغ دگر دل در این چمن بندد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر گل
تصویر پر گل
که گل بسیار دارد: درخت پر گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد گل
تصویر زرد گل
گل زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرق گل
تصویر عرق گل
گلاب گلابه
فرهنگ لغت هوشیار
ترسنده خایف، ضعیف النفس نازک دل: فرمود که ای خلیل، چون مرغ دلی پیوسته پران وبیقراری مطلوب ترا هم در مرغان ظاهر کنیم، خایف از خدا: در کنف فقر بین سوختگان خام پوش بر شجر لانگر مرغ دلان خوش نوا. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از گل
تصویر از گل
ازگیل
فرهنگ لغت هوشیار
راه و گذری که رفت و آمد عمومی شد
فرهنگ گویش مازندرانی
برگ بوته ی تمشک با طعم ترش
فرهنگ گویش مازندرانی
نخستین کاه گلی که به خانه های چوبی زنند
فرهنگ گویش مازندرانی
کارگری که مرزبندی شالی زار را پیش از نشای برنج انجام دهد
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
خاک سیاه رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
مرزهای کوچک و بزرگ کشت گاه، نام آبادی از کاری پی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از وسایل آبدنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
خر زهره
فرهنگ گویش مازندرانی
پیراستن مرز شالی زار از علف های هرز
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دابوی جنوبی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
فرد آغازگر بازی محلی، جوراب کش باف
فرهنگ گویش مازندرانی